سربازسایبری آخرین مطالب
علت تفاوت دیه زن و مرد اگر در فلسفه دیه دقت شود آنگاه معلوم خواهد شد که تفاوت دیه زن و مرد هرگز سبب تفاوت ارزشی نباید تلقی شود. زیرا دیه در اسلام بر معیار ارزش معنوی مقتول نیست، بلکه مربوط به مرتبه بدن انسان است. دیه یک انسان بی سواد با دیه یک انسان عالم یک اندازه است. همین طور دیه یک مرد با تقوا، با دیه یک مرد بی تقوا. بنابر این جهات معنوی از قبیل علم، تقوا و سیادت تأثیری در مقدار و کم و زیادی دیه ندارد. پس دیه مربوط به مرتبه بدن و جسم انسان است. حال باید دید چرا دیه زن نصف دیه مرد است؟چرا دراسلام به عنوان قانون، دیه زن نصف دیه مرد قرار داده شده است؟ در قرآن آیهای تصریح ندارد که دیه زن نصف دیه مرد است، ولی درباره قصاص فرموده: «الانثی بالانثی؛(1) زن در مقابل زن قصاص میشود». این آیه دلالتی بر دیه ندارد. اما فرقی بین زن و مرد در قصاص از این آیه و آیه «ان النفس بالنفس».(2) استفاده میشود که بحث مفصل دارد. امام صادق(ع) فرمود: «دیة المرأة نصف دیة الرجل؛(3) دیه زن نصف دیه مرد است». در روایات اهل سنت نیز آمده : «دیة المرأة علی النصف من دیة الرجل؛(4) دیه زن نصف مقدار دیه مرد است. حکم دیه در اسلام با توجه به تفاوت بین زن و مرد تدوین شده است . تفاوت نه بر منزلت مرد میافزاید و از مقام زن نمیکاهد. (5) تفاوت مرد و زن به خلقت آنان بر میگردد و جنبه خلقی و فطری دارد. خلقت مرد ازجهاتی متفاوت از خلقت زن است. مرد از توانمندی جسمی و روحی ویژهای برخوردار است، بر خلاف زن که جنبه عاطفه و احساس او غلبه دارد. بر این اساس وظائف سختتری بر مردان تحمیل شده ، از قبیل کار و تلاش برای تأمین غذا و پوشاک و مسکن و سائر لوازم زندگی و ایجاد امنیت و نگهداری خانه و خانواده و دفاع از آنان در برابر تهاجم بیگانگان و حفظ و ایجاد امنیت اجتماعی، که همه وظائف سختی است که بر اساس تواناییهای مرد بر دوش او سنگینی میکند. زن نیز بر اساس توانایی وجودی خود وظائف متناسب دارد. آیه میفرماید: «الرجال قوّامون علی النساء بما فضل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم؛ (6) مردان بر زنان حاکم اند، به جهت فضیلتی که خداوند به آنان داده و به جهت خرج هایی که بر گردن آنان نهاده شده است» این آیه ناظر به تفاوت خلقی مرد و زن است. از طرفی وضع قوانین همیشه جنبه عامّ و کلّی دارد. چون مردان غالبا چنین اند و زنان غالباً چنان هستند، این احکام قرار داده شده است. وظائف مرد به گونهای جدا از وظائف زن میباشد و باعث شده است که ارزش اجتماعی و وجودی او بیش تر از ارزش اجتماعی و وجودی زن باشد، نه ارزش انسانی، زیرا ارزش انسانی مرد با ارزش انسانی و معنوی زن یکنواخت است. هر دو انساناند. مرد انسان کاملی است و زن نیز با ویژگی هایش انسانی کامل است. اگر زن یا مرد ویژگیهای خود را نداشتند، کامل نبودند. کمال مرد به مرد بودن او است و کمال زن به زن بودن او. بنابر این از جهات معنوی و توانایی رسیدن به کمالات اخلاقی هر دو مساویاند. در دیه جهات معنوی و کمالات قاتل و مقتول تأثیری ندارد، بلکه دیه، بهای ارزش اقتصادی و بازده اقتصادی مقتول است. اگر مقتول مرد باشد، دیه او بیش تر است چرا که به خاطر واجب النفقه داشتن بازده اقتصادی بیش تری دارد که براثر قتل فقدان آن برزن و فرزندانش به جا خواهد ماند. اگر مقتول زن باشد، دیه او کم تر است. چون شرعا نفقه ای بر عهده اش گذاشته نشده ؛ بازده کمتری به لحاظ اقتصادی دارد . این تفاوت است، نه تبعیض. بین تفاوت و تبعیض بسیار فرق است. کارگری که از توان کاری بیش تری بهرهمند است، تفاوت دارد با کارگری که ضعیف است و توانایی کارهای سنگین را ندارد. مزد آنان فرق میکند. اگر کارفرما یک کارگر قوی و یک کارگر ناتوان را به طور مساوی مزد بدهد، به حق کارگر قوی ظلم کرده و این کار بی عدالتی فاحش است. اگر خداوند دیه مرد و زن را به طور مساوی قرار میداد، با عدالت سازگار نبود. این که گفته شود در زمان ما زنان در تحصیل و کسب درآمد و مقامات علمی به درجات بالایی دست یافتهاند؛ اینها امتیازات معنوی است .در دیه این گونه امتیازات لحاظ نمیشود. ثانیا کارهایی که زنان در جامعه بر عهده دارند، غالبا کارهای سبک است، از قبیل کار با کامپیوتر یا پزشکی یا کارهای علمی، که غالبا کارهای طاقت فرسایی نیستند، ولی کارهایی از قبیل معدنکاری، بنایی، آهن ریزی ساختمان، جوشکاری روی اسکلت برجهای بلند و یا دفاع در مقابل دشمن در مرزها و... کارهای سختی است که غالبا زنان نمیتوانند از عهده آنها بر آیند. آنچه بیان شد؛ تنها بخشی از حکمت این مطلب بود که به عقل بشر می رسد و یا ممکن است در روایات به آن اشاره شده باشد ؛ولی علت در آن منحصر نمی شود .ممکن است حکمت های دیگری نیز وجود داشته باشد که به دست ما نرسیده است.پینوشتها: 1. بقره (2) آیه 178. 2. مائده (5) آیه 45. 3. وسائل الشیعه، ج 19، ص 151. نشر دالاحیا التراث العربی بیروت بی تا. 4. کنز العمال، ج 15، ص 57. نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت بی تا . 5. با استفاده از زن در آیینه جلال و جمال، آیت اللَّه جوادی آملی، ص 355، نشر مرگز اسرا قم 1377 ش. 6. نساء (4) آیه 34 ارسال سوال و دریافت پاسخ از : مرکز پاسخگویی به سوالات دینی موضوع مطلب :
غربی هابا سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند . * اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهان شمول اسلامی بود که در عرصغربیها هی سیاست احیاء شد.
*امام خمینی از دنیا رفتند. * آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم" امام!" انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفـن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبــرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام . *وقتی ایشان جای (امــام) گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت – رهبـر انگلیسیهــا را پذیرفتیــم و سیستم امــت - امـــامت امـــام خمینی5 را کنــــار گــذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عنـــاصر امّت یـعنی «خواهران و برادران قرآنی» که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند ، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی "شهروند" و "هموطن". * اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به تحمیل کردند به نظـام اسلامی، کلمهی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر6 و علی مرتضی7 تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم. در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند! * پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند . * تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی5 که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیاء نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است . * شما هر لعنتی که به . . . بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای». * مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم ! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟ ! و... * آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای». سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!؟ * اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، میفرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آنجا ندا داده میشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف ! موضوع مطلب :
تحلیل جالب فرادینی لزوم رعایت حجاب «یک ویژگی مشترک میان انسان و حیوان ویژگی جنسی است و در واقع تنها تفاوت مهم انسان و حیوان در برخورد اجتماعی متفکرانه و تفکر است. اگر یک خانم بی حجاب وارد بانک شود و متصدی بانک مرد باشد رابطه ای که برای مدت هرچند کوتاه بین آنها شکل می گیرد علاوه بر اینکه یک رابطه ی کاری و دادوستدی است، برخورد دوجنس نر و ماده است (درواقع جنسیت معرف آنهاست) و انسان مرد یا زن برای اینکه از این تقابل جنسی فاصله بگیرد باید جنسیت را بپوشاند و در واقع حجاب عنصری است که جنسیت را می پوشاند و شخصیت و انسانیت را بروز می دهد. این یک تحلیل فرادینی است.»
از این سخن برمی آید که در مراوده های بین زن و مرد در اجتماع اگر یکی از طرفین بی حجاب باشد برخورد بین دو جنس نرو ماده بوجود می آید. در واقع جنسیت با تمام ویژگی هایش بروز می کند. در واقع این مرد یا زن تمام ویژگی و زیبایی جنسی خود را برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی بالا و ایجاد یک برخورد اجتماعی قوی تر به نمایش می گذارد. وقتی شخص جنسیت خود را بپوشاند گامی فراتر نهاده و شخصیت و انسانیت خود را در مرتبه ظهور و مراوده با دیگران قرار داده است. این شخصیت که ملاک و ارزش برای برقراری ارتباط می شود شامل خوش مشرب بودن، مودب بودن، میزان علم و هنر و منش و وقار آدمی است. در یک زن بی حجاب مرد از بدحجابی زن به سمت او کشیده شده و سر صحبت را باز می کند و چه بسا این بی حجابی انگیزه ای برای طولانی تر کردن برخورد نیز هست اما در یک زن باحجاب وقتی زیبایی جنسی ای برای جلب توجه دیگران وجود نداشته باشد شخصیت زن که در اولین برخورد اجتماعی (برای مثال در بانک با متصدی بانک) ظاهر می شود انگیزه ای برای ادامه این برخورد اجتماعی است.
اما اگر شخصی گذشته از همه این حرف ها بگوید که می خواهد جنسیت خود را ملاک برتری از سایر هم جنس ها و امتیازی برای مراوده با غیر هم جنس در اجتماع قرار دهد و اساسا ویژگی برتر در ارتباط اجتماعی از نظر او بروز جنسیت باشد، این شخص چه جایگاهی در اجتماع دارد؟
در جامعه ایران جدای از شرع اسلام که حدو مرزی برای حجاب و رابطه بین جنسیت ها قائل است، قوانین و هنجارهای اجتماعی نیز خط قرمزهایی برای رعایت حجاب و ارتباط بین دو جنس قرار داده که البته بسیار آزادتر از شرع اسلام است و این به آن دلیل است که در آیة الکرسی آمده «لااِکراهَ فِی الدین» یعنی اجباری در دین نیست اما در جایی از هنجار نانوشته اجتماعی نیامده که اجباری در رعایت هنجارهای اجتماعی نیست بلکه اگر شخصی هنجارهای جامعه را نادیده بگیرد ابتدا از طرف اعضای جامعه برچسب «فرد نابهنجار» خورده و سپس از طرف ناظران و ناظمان اجتماعی متخلف محسوب شده و با او برخورد می شود. موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |